۵۶
کاش میشد
یک انگشت
از عسلی که چشمان توست
..................................خورد
پیش از آنکه این زنبور مزاحم
رویایهایام را نیش بزند
مارس ۲۰۱۱
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد می سپارد جان/ یکنفر دارد که دست و پای دائم می زند/ روی این دریای تند و تیره و سنگین که میداند. (نیما یوشیج)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر